وطن چه ویران و چه آباد وطن یعنی همین جا ، وطنم ای شکوه پابرجا



شناخت علاقه، کشف استعدادهای کودک، مهم ترین گام به سوی موفقیت

استعدادیابی در بچه‌ها در حقیقت فقط یافتن توانایی آنها نیست بلکه کمک به پیدا کردن مسیر زندگی آنهاست.  بهترین افراد برای راهنمایی درست جهت انتخاب مسیر زندگی آنها هم می باشند. برخی به اشتباه استعداد را همان IQ یا قدرت یادگیری افراد می دانند و پیرو همین باور  غلط عده ای داشتن هوش را فقط به افراد خاصی محدود می دانند. برای استعدادیابی باید به دنبال هوش های جداگانه باشیم، می گوید: هوش های چندگانه، به هوش هایی گفته می شود که دربرگیرنده استعدادها، خصوصیات شخصیتی و همچنین توانایی های افراد است که اگر به درستی شناسایی و در مسیر صحیح قرار گیرند، می توانند کمک بزرگی برای فرد محسوب شوند .

در واقع نکته اصلی این است که هر کودکی استعداد و توانایی خاصی دارد که باید به آن بها داده شود و آن را با اهمیت جلوه داد.

کشف این استعداد منجر می‌شود تا کودک نه تنها در فضای مدرسه بلکه

در آینده و مسیر شغلی خودش نیز بتواند به بهترین نحو ممکن فعالیت داشته باشد.


مدرسه ای شاد و دلپذیر داریم اگر؟

بتوانیم خودمان را آنجا بشناسیم.

بتوانیم دنبال فرصتهای خوب زندگی باشیم

بتوانیم آینده بهتری برای خود و جامعه رقم بزنیم

بتوانیم بگوییم من هستم

بتوانیم ارتباطات صمیمی با افراد مدرسه برقرار کنیم بدون عناوین


یادگیری انسان و ساماندهی رفتار نوجوان در گرو نشاط و شادابی و هیجانات مثبت اوست و خلاقیت، شکوفایی استعدادها در گرو نشاط و انبساط روحی انجام می‌شود. شکی نیست که یکی از وظایف مهم‌تربیتی مدیریت و برنامه‌ریزی آموزشی مدارس، تشویق نوجوانان به مشارکت و تعاون در همه امور است و آنان می‌توانند با تدوین برنامه‌ریزی آموزشی مناسب به جلب مشارکت دانش‌آموزان در امور مختلف مدرسه اقدام کنند و این موضوع می‌تواند به احساس مفید بودن و دور شدن از انزوا و کسالت در نوجوانان کمک کند و خود یکی از موارد شاد و با نشاط زیستن است


زندگی عین  آموختن و تجربه کردن است بیایید همگی در این آموزشها و تجربه ها شریک باشیم که این شرکات فقط بیشتر در مدارس و مجالس آموزشی خواهد بود پس چه بهتر که این محیط را محیطی امن و پر از شادی کنیم که تاثیرش بیشتر خواهد بود

 

در تمام مدارس کشور ژاپن کار نظافت کلاس ها را دانش اموزان با همکاری یکدیگر انجام می دهند و این کار می تواند درس بزرگی برای همه باشد. در ژاپن دانش آموزان تا ۱۰ سالگی امتحان ندارند. آن ها تا این زمان یاد می گیرند که چگونه زندگی کنند. به دیگران احترام بگذارند و طبیعت را درک کنند. آن ها در طول این مدت ارزش هایی چون خودکنترلی، مسئولیت و عدالت را می آموزند.


تاثیر مربیان پرورشی در فعالیت های هنری و علمی و روحی

پیش گفتار:

مطالب این تحقیق در راستای تایید تجربه  مثبتی است که به ان رسیدم و نتیجه گرفتم  چرا  که من در طول تحصیل خودم دختری خیلی  زیاد ساکت و بدون اعتماد به نفس و تقریباهمیشه تنها بودم که با م و راهنمایی از معلم سال چهارم ابتدایی ایشان پیشنهاد مشارکت در کارهای گروهی از جمله با معاون پرورشی را داشتند که در ابتدا خیلی بعید و نشدنی و خنده دار به نظر می رسید با کمک معاون پرورشی در آن مدرسه رشد ودر حقیقت موجب جوانه زدن شخصیت و توانایی هایم شدم و با گذشت زمان و افزایش فعالیتهای خودم در قسمت پرورشی که همه آن را موردی وقت گیر و شاید مانع پیشرفت تحصیلی می دانستند در حقیقت برعکس موجب رشد شخصیتی و توانایی ها و استعدادهایی که فکر می کردم ندارم شد و بش از پیش به مدرسه و درسهایم علاقمند شدم چرا که دیدم برای اینکه دنیایم بزرگ بشود و دیدم را به جهانم گسترده تر کنم باید خودم را در محیطی در مدرسه محک بزنم و رشد کنم. 

 

مقدمه: 

آموزش و پرورش که وظیفه تربیت کودکان و نوجوانان را بر عهده دارد، موظف به انجام فعالیت های زیادی است که یکی از مهم ترین آن ها خوشایند سازی محیط آموزشی و ایجاد رغبت در دانش آموزان برای تربیت و یادگیری است. این امر مهم بیش از هر چیز با به خرج گیری از قالب ها  واسطه های جذاب هنری قابل دست یابی است.

متاسفانه بر خلاف بسیاری از کشورهای دنیا، استفاده از هنر در تعلیم و تربیت کودکان  و نوجوانان در سیستم رسمی آموزش و پروش کشور ما کارنامه ی درخشانی ندارد. حتی شاید بتوان گفت از بین رفتن استعدادها و خلاقیت های هنری دانش آموزان یکی از نتایج سیستم فعلی آموزشی است. یکی از دلایل این امر آن است که جایگاه هنر و نقش پرورشی آن برای معلمان و مربیان پرورشی روشن نیست. وگرنه به این واسطه ی ارزشمند بهای بسیار بیش تری داده می شد. هنر باید در مدارس توسط مربیان پرورشی ابزاری برای تربیت محسوب شود نه درسی برای آموزش. وقتی کسی به عنوان معلم هنر (مثلا نقاشی) انجام وظیفه می کند، انتظاری که از او می رود این است که بتواند مهارت نقاشی کشیدن را به دانش آموز یاد بدهد. در این صورت معلم کاری ندارد که دانش آموز از این هنر چه بهره ای می برد یا در آینده به چه درد زندگی او میخورد، این هنر چه آثاری در روح و جان کودک یا نوجوان بر جای می گذارد، زیرا معلم فقط در این فکر است که برای مثال درس نقاشی را چگونه بدهد تا کودک این مهارت را فرا بگیرد. در این حالت معلم فقط به سیر آموزش نقاشی و نتیجه ی کار می اندیشید که همان نمره ی نهایی دانش آموز است. در این صورت نهایت تلاش آموزشی معلم این است که رنگ ها و ترکیب آن ها  را به دانش آموز بشناساند، ابزار کار نقاشی را معرفی کند، نحوه به دست گرفتن قلم و مداد رنگی را بیاموزد، تکنیک نقاشی را یاد بدهد و . در حقیقت در این جا معلم فن نقاشی کردن را می آموزد و کار تربیتی نمی کند.

 

اما در تربیت هنری مربی پرورشی، فقط به آموزش رنگ و تکنیک و ابزار نقاشی نمی اندیشد. او بیش از همه به این فکر می کند که چگونه کار کند تا اخلاق کودک یا نوجوان از طریق این هنر خوب شود و رفتارش تغییر کند. مربیان پرورشی می توانند از طریق فعالیت های هنری به ایجاد تفکر واگرا کمک کنند و به دانش آموزان فرصت بدهند که یافته های خود را در قالبی نو و با ساختی جدید به نمایش بگذارند و خلاقیت را تجربه کنند. به این ترتیب کودکان و نوجوانان فرصت می یابند که اعتماد به نفس پیدا کنند و توانایی های خودشان را باور داشته باشند.

دانش آموز

 

 

اجرای یک برنامه ی کیفی هنری، به یک مربی علاقه مند، خلاق و متعهد نیازمند است. همه تلاش مربی باید آن باشید که شوق و رغبت نسبت به فعالیت های هنری را برانگیزاند، به گونه ای که کودک مثلا از نقاشی خسته و دل زده نشود. برخی از معلمان و مربیان هنری گمان می کنند که وظیفه ی آن ها این است که مثلا یک الگو جلوی کودک بگذارند و او را تشویق کنند از روی آن نقاشی بکشد.

 

مربی باید دانش آموزان را به خوب دیدن ترغیب و سپس آن ها را به کندو و کاو با ابزار مختلف تشویق کند. آن گاه محیط پرورشی را متناسب با شرایط سنی و ویژگی های رشد آن ها آماده سازد. سپس کار هنری خود را آغاز کند.

 

توانایی های مربی پرورشی در کار هنر

 

مربی پرورشی، علاوه بر ویژگی های عمومی که باید دارا باشد برای کسب توفیق در استفاده از هنرها در خدمت اهداف تربیتی، باید دارای توانایی های زیر باشد:

 

1-آشنایی با مسائل هنر و تربیت

اولین انتظار از مربی پرورشی برای به کارگیری هنر در امر تربیت آن است که هم با مسائل تربیتی و هم با هنرهایی که قصد واسطه قرار دادن آن ها را دارد آشنا باشد. مربی نباید در حالی که خودش در زمینه ای از هنرها ، اطلاعات و مهارت لازم را ندارد، دانش آموزان را به انجام آن ها وادارد، زیرا بعد نمی تواند آن ها را هدایت کند. بی تردید اگر کودکان در اولین تجارب خود با مربیانی متخصص و آگاه مواجه شوند، خلاقیت و اعتماد به نفس بیش تری پیدا خواهند کرد.

 

2-داشتن روحیه ی شاد و با نشاط

یکی از شرایط انجام فعالیت های هنری، داشتن روحیه ای شاد و با نشاط است. مربی هنگاهی در استفاده از هنر در کار تربیت موفق است که از روحیه ای شاد و با نشاط برخوردار باشد مربی افسرده و بی ذوق نه تنها از هنر بهره ای نخواهد برد، بلکه روحیه ی شاداب بچه ها را نیز کسل خواهد کرد.

هرگاه مربی کم حوصله، خسته و عصبانی و زودرنج باشد و در زندگی شخصی از مشکلات گوناگونی رنج ببرد هرگز نمی تواند در کار مربی گری موفق باشد. کار با کودکان و نوجوانان نیازمند انرژی، حوصله و تحمل روحی و استقامت بسیار زیاد است.

 

3-دقت در رفتار بچه ها

بهره گیری از هنرها در تربیت، مستم دقت در رفتار دانش آموزان است. مربی باید بدون این که دانش آموزان متوجه باشند رفتارشان را زیر نظر داشته و متوجه هر نوع تغییر و تحولی در رفتار آنان بشود. درست باغبانی که همه ی گل ها و گیاهان باغ خود را زیر نظر گرفته و با هرکدام رفتاری متناسب با رشدش دارد.

 

4- برخورداری از خلاقیت و وسعت دید

مربی باید دارای خلاقیت، انرژی و فرصت کافی باشد تا بتواند در کار تربیت موفق باشد. به عبارت دیگر، یک مربی پرورشی (برای استفاده از واسطه هنر) وما نباید هنرمند خوبی در همه ی رشته ها باشد، اما باید از تفکر خلاق و وسعت دید بهره داشته باشد. او باید از هر نوع ایده یا حرکت تازه ای دانش آموزان استقبال کند.


مقدمه

 

فهمیدن حقایق و رسیدن به کنه آن ها، نیازمند هوشیاری و بینش است. بصیرت از صفات شایسته و ستوده ای است که یک مسلمان در زندگی فردی و اجتماعی خویش باید از آن برخوردار باشد. در مبارزات و فعالیت های ی و اجتماعی و موضع گیری ها جایگاه بصیرت روشن تر می گردد. بدون بصیرت، عبادات، مبارزات و جنگ انسان نیز نتیجه و ثمر مطلوب را ندارد و گاهی پس از سال ها عبادت و ریاضت و یا مبارزه با دشمن، انسان بی بصیرت در مسیر باطل و در برابر حق قرار می گیرد چنان که در تاریخ نمونه های فراوانی دیده می شود.

 مکتب حیات بخش اسلام به ما می آموزد که در صحنه های زندگی، پیروی ها، حمایت ها، دوستی ها، دشمنی ها و موضع گیری ها براساس شناخت عمیق و بصیرت عمل نماییم و با یقین و اطمینان به درستی کار و حقانیت مسیر و شناخت خودی و بیگانه و حق و باطل گام برداریم.

  چنان که خوارج نهروان به علت نداشتن بصیرت در مقابل امیرمؤمنان علی علیه السلام ایستادند، با آن حضرت جنگیدند و ابن ملجم که از آنان بود، آن حضرت را به شهادت رساند. سپاه عمرسعد با شعار »یا خَیلَ اللَّهِ اَرکبِی فَابْشِرِی بِالجَنَّة (ای سربازان خدا سوار شوید و بجنگید که بشارت بهشت باد بر شما!) با امام حسین علیه السلام جنگیدند و آن حضرت و فرزندان و برادران و یارانش را به شهادت رساندند و کودکان و نش را به اسارت گرفتند. در زمان ما نیز برخی گروه ها و افراد در مقابل نظام اسلامی و ولی فقیه می ایستند و این نشان از نداشتن بصیرت ی آنان است.

 

بصیرت در لغت

برای بصیرت در لغت معانی متعددی نقل گردیده از جمله : بینایى. دانایى. زیرکى. هوشیارى. بینش. آگاهى. چشم خرد. (لغت نامه دهخدا)

بصیرت در اصطلاح

شـنـاخـت روشـن و یـقـیـنـی از دیـن، تـکـلیـف، پـیـشـوا، حـجـّت خـدا، راه، دوسـت ودشـمـن، حـق و بـاطل، (بصیرت) نام دارد.

واژه بصیرت را به بینش، بینایی، دانایی، روشن بینی، و زیرکی» معنا کرده‏اند، بصیرت، نوعی دید درونی است که با دید چشم ظاهری، متفاوت است و اصلاً با چشم یا اندام‏های ظاهری بدن، قابل دریافت نیست. بصیرت، قوّه و نیرویی قلبی است که به مدد نور الهی، پدید می‏آید و انسان حقیقت و باطن امور را چنان که هست درمی‏یابد و فریب فتنه‏ها را نمی‏خورد.

با دید بصیرت، آدمی، درست را از نادرست و حق را از باطل به آسانی تشخیص می‏دهد و به انحراف نمی‏افتد؛ درست مثل ملت غیور ایران‏زمین در نهم دی ماه ۱۳۸۸ که دلاورمردانه به صحنه آمدند و طومار فتنه‏گران داخلی و خارجی را در هم پیچیدند.

تعبیر رهبر فرزانه انقلاب درباره بصیرت:

 »بصیرت قطب نمای حرکت صحیح در اوضاع اجتماعی پیچیده امروز است، به گونه ای که اگر کسی این قطب نما را نداشته باشد و نقشه خوانی را بلد نباشد ممکن است ناگهان خود را در محاصره دشمن ببیند. اگر بصیرت نباشد انسان حتی با نیت خوب ممکن است گمراه شود و در راه بد قدم بگذارد.

 

علت نامگذاری روز بصیرت

پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، از سوی برخی عناصر علیه نظام شعار داده شد و به تخریب اماکن عمومی و خصوصی پرداختند. مجموعه این ناآرامی‌ها و رویدادها، و البته حمایت‏های بی‏دریغ بیگانگان، همگی نشان از جریان خزنده‏ای داشت که می‏خواست به انقلاب ضربه وارد آورد. این جریان پس از ایجاد فضای غبارآلود، عملاً فتنه‏ای را شکل داد که با هدف به چالش کشیدن مبانی و تشکیک در مقبولیت نظام اسلامی، طراحی شد و به اجرا در آمد.

اوج گستاخی فتنه‏گران و وابستگان آنها در جریان آشوب‏های خیابانی، هنجارشکنی و سوء استفاده از رأفت نظام اسلامی، هتک حرمت به ساحت حضرت امام حسین و تعرض به مقدسات دینی مردم در ایام محرم و به‌ویژه روز عاشورا بود اما به فاصله کمی از این واقعه تأسف‏انگیز، مردم انقلابی با حرکتی عاشورایی، خودجوش و تحسین‏برانگیز در راستای حراست از ارزش‏های دینی و معنوی خود و حمایت از نظام و رکن اصلی آن، یعنی ولایت فقیه، با برپایی راهپیمایی کم‏نظیر، پیام مهمی را به سران فتنه و وابستگان آنها در داخل و خارج کشور و همچنین حامیان خارجی آنان اعلام کردند که محتوای آن، پایداری و مقاومت در راستای حفظ ارزش‏های اسلامی نظام و تداوم حرکت انقلاب بود.

دی؛ روز بصیرت روز نهم دی، در تاریخ انقلاب اسلامی با عنوان روز بصیرت» تبدیل به یوم الله شد و ماندگار گردید. در این روز ماندگار و تاریخی، ملت همیشه در صحنه ایران اسلامی، حماسه‏ای دیگر آفرید و دشمنان خدا و دینش را ناامید کرد

روز نهم دی، در واقع روز نه» گفتن ملت ایران به فتنه‏گران و آری گفتن به نظام اسلامی و بیعت دوباره با آرمان‏های والای حضرت امام خمینی (ره) و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی است. مردم در این روز، تیر خلاص را به فتنه‏گران شلیک کردند و پشت پیکر نامبارک فتنه را به خاک مالیدند. روز نهم دی، روزی است که مردم ایران نشان دادند دشمنان خود و انقلاب خود را به خوبی می‏شناسند و هرگز فریب حیله‏ها و نیرنگ‏های آنان را نمی‏خورند.

روز نهم دی، روزی است که مردم ایران نشان دادند که با بصیرت‏اند و در میان گرد و غباری که فتنه‏گران به پا کرده‏اند، هرگز، نه راه را گم می‏کنند و نه دست از راهبر واقعی که همانا ولایت فقیه» است، برمی‏دارند.

راه های کسب بصیرت

 از دیدگاه روایات راه های متعددی برای کسب بصیرت و رسیدن به بینایی عمیق و استوار وجود دارد که به اختصار به مهم ترین آنها اشاره می شود:

 1- یاد خدا

 یکی از راه های کسب بصیرت، یاد و ذکر خدای بزرگ است؛ خدایی که حاضر و ناظر بر همه اعمال، گفتار و پندار ماست و هیچ چیز از دید او پنهان نیست و به حساب همه اعمال انسان از ریز و درشت رسیدگی خواهد کرد.

 2- بهره گیری از قرآن

 قرآن کریم خود نور است و برای نورانی کردن دل انسان و بینایی و بصیرت آن تأثیر بسیار شگرفی دارد

 امام حسن مجتبی علیه السلام درباره بصیرت افزایی قرآن می فرماید:

 به راستی که در این قرآن، چراغ های روشنایی بخش و شفای سینه هاست. پس، جلادهنده باید که به نور آن (دیده دل خویش را) جلا دهد و قلبش را بدان صفت لگام زند، زیرا که فکرکردن (در قرآن) مایه حیات دل شخص بصیر است، همچنان که آدمی در تاریکی ها، با کمک نور راه خود را می پیماید.

  پیامبر دردعایی به امام علی علیه السلام تعلیم می دهد نیز به بصیرت افزایی قرآن اشاره شده است.

 بار خدایا! به وسیله کتابت دیده بصیرت مرا روشن گردان و سینه ام را فراخ ساز و زبانم را باز و گویا کن و پیکرم را در راه آن به کار گیر و در این باره با قرآن نیرویم بخش و بر آن کمکم فرما، که در این زمینه جز تو کسی کمک نکند.

3- پیروی از پیامبرصلی الله وعلیه وآله

 پیامبران الهی به طور عام و پیامبر اسلام صلی الله وعلیه وآله به طور خاص موجب بصیرت انسان ها می باشند. هر کس به آنها ایمان و راه و سنت آنها را در زندگی خویش به کار گیرد، بینا و دانا می گردد. امام علی علیه السلام یکی از ویژگی های پیامبرصلی الله وعلیه وآله را آگاهی و بصیرت بخشی به انسان برمی شماردپس او - پیامبرصلی الله وعلیه وآله - پیشوای کسی است که تقوا پیشه کند و بصیرت بخش کسی است که هدایت یابد.

 در حدیثی از امام علی علیه السلام آمده است کسی که به همه انبیای گذشته و کتاب های آنها و به پیامبر اسلام ایمان داشته باشد، دارای بصیرتی کامل در همه اوقات است ولی کسی که به انبیای گذشته ایمان داشته باشد ولی به پیامبر اسلام ایمان ندارد و یا به پیامبر اسلام صلی الله وعلیه وآله ایمان دارد ولی به انبیای گذشته ایمان ندارد صاحب بصیرتی کامل نمی باشد.

4- ولایت پذیری

 همان گونه که ایمان به انبیای الهی موجب نورانیت دل و بصیرت انسان می گردد ولایت پذیری نیز موجب بصیرت انسان می گردد. چون بسیاری از حقایق را مإ؛پ پ لاس00 اًنمی توانیم درک کنیم و به عمق آن پی ببریم ولی با اتصال به کسانی که دارای عقلی کامل و از علم و عصمت برخوردارند می توان حقایق را درک کرد و به آنها پی برد و در همه اوقات صاحب بصیرت گردید. امیرمؤمنان علی علیه السلام در پاسخ سؤال ابن کوّاء که پرسید: بصیر به شب و روز چه کسی است، فرمود:

 مردی که ایمان به پیامبران و اوصیای گذشته و به کتاب های آسمانی و انبیاء داشته باشد و به خدا و پیامبر او محمدصلی الله وعلیه وآله ایمان بیاورد و به ولایت من اقرار کند، پس صاحب بصیرت در شب و روز (گذشته و حال گردیده است. کسی که به ولایت من اقرار کند حقیقتاً رستگار شده است و کسی که ولایت مرا انکار کند گمراه و زیان دیده و داخل آتش شده و کسی که داخل آتش شود در آنجا برای مدت طولانی خواهد ماند.

  بنابراین یکی از راه های رسیدن به بصیرت تمسک به ولایت اهل بیت علیه السلام است و هر کس به انوار پاک آنها مراجعه کند از تاریکی ها و ظلمت ها نجات می یابد و به بینایی و بیداری دست می یابد.

 5- عبرت گیری

 حوادث تاریخی آثار گذشتگان اگر به چشم عبرت گیری مورد مطالعه قرار گیرد سبب بصیرت و بینایی انسان می گردد چون گاهی حوادث همگون و مشابه در دوران های مختلف پیش می آید که دانستن حوادث گذشته موجب بصیرت انسان می گردد تا انسان از تکرار آنها خودداری کند یا عملی شایسته و بایسته در مقابل آن انجام دهد. امام علی علیه السلام در این باره در چند سخن می فرماید:

  عبرت گرفتن مداوم به بصیرت می انجامد و خویشتنداری - از گناه و خطا - در پی می آورد.

 

 

 

 

 

نتیجه گیری

 آیات قرآن در روایات و ادعیه از داشتن و طلب بصیرت سخن گفته اند.برای هر مسلمانی در حرکت ها و تلاش هایش به سوی حق، دیده باطن و چشم حق بین که از آن به عنوان بصیرت نام برده می شود لازم و ضروری است و گرنه ممکن است پس از سال ها مجاهده و تلاش و عبادت در دام شیاطین بیفتد و عاقبتی سوء داشته باشد. ذکر خدا، ولایت پذیری، تدبیر و تدبر در آیات قرآن، مطالعه تاریخ و سیره ائمه اطهار (علیهم السلام)، دوری از دنیاگرایی و مادیات، دشمن شناسی، پرهیز از داوری های عجولانه، میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط های بی مورد از عوامل افزایش بصیرت دینی است.در شرایط و اوضاع و احوال ی، اجتماعی و فرهنگی بسیار پیچیده حاضر که راهن دام های فراوان با شکل های مختلف برای فریب مسلمانان گسترده اند تا آنها را از هویت خود ساقط نمایند، داشتن بصیرتی کامل در همه حرکت ها و موضع گیری ها لازم است. از این رو بر هر مسلمانی لازم است با مطالعه دقیق و تیزبینی لازم به بصیرت خویش بیفزاید تا در دام شیادان و فریب کاران نیفتد. دشمن بداند اینجا ایران است؛ ایران ولایتمدار و عاشورایی. با این ملت نمی‌تواند مقابله کند و در کشورش فتنه‌انگیزی نماید. او مجبور است به خود بفهماند که اگر همچنان تصور خام و باطل فتنه را در ذهن شیطانی‌اش پرورش می‌دهد، باید نیک بداند اینجا ولی» و ولایت» در دل است، آنان روز غدیر» با ولی» عهد بسته‌اند، کافی است او لب‌تر کند.

 

 


 
دانش آموزان ممتاز در درس ریاضی و فیزیک و شیمی نمرات خوبی کسب می کنند بدون آنکه کاربرد آن را در زندگی اشان درک کنند.

همه شاگردان درس می خوانند و زحمت می کشند تا در امتحانات موفق شوند. اگر دانش آموزی در این سیستم، نمرات خوبی کسب ننمایند مورد دید منفی مدیران، معلمان، والدین و جامعه قرار می گیرد. وقتی همین امروز شرط ثبت نام برای مدارس خوب معدل های بالاست، وقتی همه خود را قربانی رشد در این رتبه بندی می کنند، طبیعتاً بسیاری از استعدادهایی که می توانستند موزیسین، نقاش، کارگردان، خطاط ، لوله کش و صنعتگران شوند مورد بی مهری قرار می گیرند.
ما نباید فراموش کنیم برای یک لوله کش خوب شدن، یک نجار یا بنای حرفه ای شدن زمانی معادل 30 سال وقت لازم است. یک اوستای نجاری سال ها خاک ارّه می خورد و دست هایش لای دستگاه پرس می ماند تا می تواند استادکاری زبردست شود. ما نباید در جامعه ارزش اساسی شغل های صنعتی، فنی و هنری را تقلیل دهیم و فقط چشم به راه تولید مهندس و دکتر و پزشک در سیستم آموزشی باشیم.
بدین ترتیب ما باید سال ها انتظار بکشیم و صبر کنیم تا از دل این سیستم با این همه صرف هزینه، امثال دکتر هشترودی ها و حسابی ها و. هر روز بیشتر و بیشتر بیرون آید. ای کاش می شد تعداد نخبگان علمی کشور آنقدر زیاد گردد که آسمان ایران هر روز روشن و روشن تر شود. امّا از یاد نبریم که هدف نظام آموزشی صرفاً تربیت نیروهای نخبه نیست. ما می خواهیم یک جامعه پویا و سربلند در جهان نو داشته باشیم. ما نه تنها می خواهیم به استادان رشته فیزیک، ریاضی، مهندسان و پزشکان افتخار کنیم، بلکه می خواهیم به صنعتگران، تکنسین ها، هنرمندان و .هم افتخار کنیم. نظام آموزشی فرصت غنیمتی است که هر کس را در جایگاه و منزلت خاص خود ببیند و استعدادهای افراد را شکوفا نماید.
چه اشکالی دارد اگر شیرینی پزهای ما خوشمزه ترین کیک های دنیا را درست کنند؟ چه قدر عالی خواهد بود اگر تمام در و دیوار شهر با هنر نقاشان، خطاطان، تذهیب کاران و. رنگ آمیزی شود. چقدر بی نظیر خواهد بود اگر تمام آرایشگران ما بهترین آرایشگرهای دنیا شوند و چقدر عالی خواهد بود اگر همه صبح به یکدیگر سلام کنند و لبخند بزنند.
مهربانی به یکدیگر، احترام به حقوق تک تک انسان ها، انجام وظیفه وتعهد نسبت به کار، همه و همه باید در نظام آموزشی مورد ترویج و تدریس قرار گیرد و اینها با ارزشیابی ما دردروس فیزیک، شیمی و هم سو نیست.
بسیاری از دانش آموزان ممتاز بعد از فارغ التحصیلی از دوران متوسطه دروس دبیرستان را تا مدتی در حافظه دارند، اما به ندرت می دانند که چطور با انسانهای دیگر جامعه ارتباط برقرار کنند. بسیاری از آنها حتی یک قاب عکس را نمی توانند به دیوار آویزان کنند و یا تخم مرغی را برای خودشان نیمرو کنند. اساساً شاید بشود گفت نظام آموزشی ایران، دانش آموزانی را مورد توجه ویژه قرار می دهند که بتوانند نمرات ممتاز و بالایی بیاورند و برای سایر دانش آموزان برنامه ی مشخصی ندارند. ترویج نمره ی 20 در جامعه  و فرهنگ ما روز به روز شدیدتر می شود.
بچه ها با اعلام نتایج آخر سال از 20 نیاوردن گریه می کنند، پدر و مادر جلوی فامیل و دوست و اقوام خجالت می کشند که بچه اشان بیشتر نمرات 14 و 15 آورده است. به طور کلی هویت مدارس ما با درس و کلاس و امتحانات و نمره پیوند خورده است، در حالی که در مدارس خلاق هدف، رشد روحی، فکری، احساسی وادراکی تک تک دانش آموزان است.


به امید روزی که دانش آموزانی با دروس 20 باشیم، انسان هایی خلاق، کارآفرین و پیشرو شویم.

زندگی عین  آموختن و تجربه کردن است بیایید همگی در این آموزشها و تجربه ها شریک باشیم که این شرکات فقط بیشتر در مدارس و مجالس آموزشی خواهد بود پس چه بهتر که این محیط را محیطی امن و پر از شادی کنیم که تاثیرش بیشتر خواهد بود

 در تمام مدارس کشور ژاپن کار نظافت کلاس ها را دانش اموزان با همکاری یکدیگر انجام می دهند و این کار می تواند درس بزرگی برای همه باشد. در ژاپن دانش آموزان تا ۱۰ سالگی امتحان ندارند. آن ها تا این زمان یاد می گیرند که چگونه زندگی کنند. به دیگران احترام بگذارند و طبیعت را درک کنند. آن ها در طول این مدت ارزش هایی چون خودکنترلی، مسئولیت و عدالت را می آموزند.

 

حالا انسان می فهمد که اساس تمام امور باور است و این شک است که انسان را با درد و رنج هزار تکه می کند.

 

 

( به نقل از شهید آوینی)


 

 


ما فرزندان ایران افتخار می کنیم که دشمنان بزرگ از سردارانی که روزی بچه های ایران ، بودند می ترسد و وحشت دارد حال با به شهادت رساندن هر سرداری از ما سردارانی بی شمار متولد و در سرزمین پرافتخار ایران پرورش و در مدارس اسلامی رشد می کنند تا باز تن آمریکا را بلرزانند.


در طول این مدت زندگیم در مدرسه و تجربه هایی که در حد خودم کسب کرده ام  به این نکته پی بردم

مدرسه خانه دوم و معلم مادرمان در مدرسه است شاید همه بگویند این شعار است اما اگر عمیقا فکر کنند می توانند جواب را در این پیدا کنیم.

چطور همه در خانه خودشان احساس امنیت ، آرامش و شادی می کنند باوجود اینکه امکانات رفاهی و تجملاتی خانه ها از هم متفاوت هستند و هر کس خانه خودش را دوست دارد. و در آن به آرامش و لذت زندگی می رسد. چرا که دوست داشتن خانه به خاطر خود خانه و وسایل و امکاناتش نیست بلکه بخاطر آدم هایی هست که داخل آن هستند  مثل پدر و مادر و اعضای خانواده . آنهایی که می داند برایشان عزیز هست و  محبت و دلسوزی و یاری می رسانند بدون هیچ چشمداشتی

اگر ما مدرسه و اعضای مدرسه را چنین پنداریم و معلم را مادر مدرسه بدانیم و معلم هم عین مادر بتواند با دانش اموزان رابطه فرزندی ( در آن محبت - گذشت- دلسوزی- یاری رساندن- مسئولیت دادن -توجه و .) داشته باشد دانش اموزان احساس نمی کنند که در مدرسه فقط مورد بازخواست نتایج درس و باید جوابگوی تنها کتب درسی باشند و می فهمند که در حقیقت با معلماشان زندگی می کنند. و چون می داند برایشان عزیز است پس سعی می کند دل آنها را به دست آورد و یا کاری نکند که باعث ناراحتی آنها بشود .و دوست دارند بیشتر کنار هم باشند. و در کنارم هم بودن لذت می برند.

 چرا که من در طول تحصیلی ام خدا را شکر در مدارسی که دارای امکاناتی بودند هستم اما زمانی راحت و حتی مدرسه برایم خوشایند بود که در آن با معلمان و معاونان و حتی بابا یا مادر مدرسه صمیمی بودم هر روز دعا می کردم که تعطیل نشویم تا بروم مدرسه و آنها را ببینم و بخاطر دوست داشتن سعی می کردم به قولی دختری که انها دوست دارند باشم مثل دختری که یک مادر دوست دارد داشته باشد.


بیاییم این یک عمر که داریم، زندگی کنیم. اگر عمر دیگری خدا به ما بخشید صرف کارهای مهم دیگر کنیم.

واقعا درست زندگی کردن و لذت بردن از زندگی یک هنر است که افراد کمی به این هنر آراسته اند. وقتی همیشه از خاطرات گذشته لذت می بریم و برای بودن در روزهایی که گذشت حسرت می خوریم، یعنی در حال حاضر هم در روزهایی زندگی می کنیم که بسیار دوست داشتنی و قشنگ اند اما از آنها غافلیم.

 کسانی که جز حسرت خوردن برای گذشته و انتظار کشیدن برای آینده چیزی بلد نیستند کی می خواهند از زندگی لذت ببرند؟ زندگی همین حالا زیباست.

اسباب و اثاثیه می خریم که با آنها راحت زندگی کنیم اما حواسمان پرت می شود و انقدر می خریم و می چینیم که لاجرم خدمتکار اثاثها می شویم . حالا به جای اینکه آنها به ما خدمت کنند ما تمام وقتمان را برای نگهداری و تمیز کردن و . اثاثها صرف می کنیم. و مهمتر از همه همسر و فرزندانمان را هم دائما برای نگهداری از آنها آزار می دهیم.

مشغول کار می شویم تا پول لازم برای شروع زندگی را تهیه کنیم. فکر می کنیم چند وقتی از تفریح و استراحت و با هم بودن کم کنیم تا مقدمات زندگی فراهم شود بعد در کنار هم زندگی خواهیم کرد. اما کم کم یادمان می رود هدفمان چه بوده . شب ها تا دیر وقت سر کار می مانیم و روزها چنان درگیر می شویم که فرصت یک تلفن زدن پیدا نمی کنیم . تا زندگی تمام می شود ولی ما هنوز زندگی نکرده ایم.

چه بسا همسران میانسالی که وقتی به همه چیز رسیدند،تازه در بن بست حسرت گرفتار می شوند. چرا که عقده های دوران جوانیشان که در سختیهای بسیار و مقرارت خفه کننده گذشته است، دست و پای آنها را بسته است. بسیاری از بی عاطفگی های سالمندان در قبال فرزندانشان، عقده های دوران گذشته زندگی است. گاهی از رفتار والدینی که با وجود توان مالی به زندگی سخت فرزندانشان نمی رسند تعجب می کنیم. اما اگر پای حرفهایشان بنشینیم خواهیم شنید که تمام جوانیشان برای جمع کردن مال و رسیدن به این نقطه از زندگی گذشته است . گویا اکنون دوست دارند از جوانهای رفاه طلب امروزی ،با کمک نکردن و دریغ کردن انتقام بگیرند. اگر می خواهید این عقده ها رفتار شما را در آینده تحت تاثیر قرار ندهد، و شما را به پیرهای خسیس و بداخلاق و . تبدیل نکند، از حالا زندگی کنید. آینده هم مثل حالاست.

زندگی های بی جهت سخت

 گاهی یک طرز فکر خاص و عجیب پیدا می کنیم و روی آن آنقدر پا فشاری می کنیم تا زندگی را کج و کوله می کنیم و اصرار داریم که تا آخر عمر، هم خودمان سختی های بی جهت بکشیم و هم به خورد دیگران دهیم. چه دلیلی دارد که برای همیشه از تفریحاتی مثل سینما، غذا خوردن در رستوران، سفرهای تفریحی و . اعراض کنیم. به فرض که محیط یک سینما خوب نباشد، از سینمای دیگری استقبال کنید.

 به فرض که شما دوست ندارید غذای بیرون را بخورید به خاطر همسر و فرزندانتان گاهگاهی این کار را بکنید. به هر حال یک خانواده نیاز دارد گاهی سینما گاهی شهربازی، سفرهای تفریحی و . را تجربه کند. اگر از بی بند و باری و خیلی چیزهای دیگر می ترسید با روش خودتان از اماکن تفریحی استفاده کنید اما از خانواده، انتظار غیر عادی زندگی کردن را نداشته باشید. اگر فرزندانتان را طوری بار بیاورید که هرگز شهر بازی را تجربه نکنند، قطعا برای آنها یک عقده ایجاد کرده اید اگرچه انقدر شهامتشان را کشته باشید که هرگز راجع به عقده هایشان حرف نزنند.

هنر زندگی نزد واقع بین هاست

 کسی که واقع بین است، زندگی خود را در همان شرایطی که هست قبول می کند، با مشکلاتش مبارزه می کند، و همواره در اصلاح معایب آن خواهد کوشید . چنین کسی می تواند از زندگی لذت هم ببرد.

 

آنها که دائما در خارج از زندگی شان دنبال خوشبختی می گردند و همواره بی هیچ زحمتی منتظرند تا در آینده یک زندگی عجیب و غریب برایشان شروع شود، هیچ وقت از زندگی لذت نمی برند آینده هم برای اینها بهتر از گذشته نیست. اینها هیچ وقت مشغول زندگی کردن نمی شوند ، بلکه وقت تلف می کنند تا عمرشان سرآید. زندگی حق کسانی است که بلدند در شرایط خودشان و با داشته های خودشان خوشبخت باشند. کسی که برای خوشبخت بودن شرایطی تعیین نکرده باشد در هر شرایط و موقعیتی می تواند خوشبخت باشد. زندگی زیباست این ما هستیم تعریف زیبایی را عوض کرده ایم . به قول سهراب چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.

15 روش ارزان برای لذت بردن از زندگی آشنا می کنیم.

 1 - زیر دوش آواز بخوانید

 باور کنید خیلی از خوانندگان مطرح از همین جا شروع کرده اند. علاوه براین با ابراز احساساتتان از این طریق می توانید به آرامش برسید.

 2 - حال یک دوست قدیمی را بپرسید

 امتحانش ضرر ندارد. الان، همین الان تلفن را بردارید و به یک دوست قدیمی زنگ بزنید. به این ترتیب هر دوی شما از یک لذت ارزان زندگی لذت خواهید برد.

 3 - هدیه های قدیمی و یادگاری ها

 هدیه های قدیمی که گرفته اید نگاه کنید، عکس های خاطره انگیز هم بد نیست. یاد آوری روزهای خوش هم زیباست . از قدیم گفته اند وصف العیش نصف العیش.

 4 - آشپزی کنید

 آشپزی کردن یکی از راه هایی است که به آرامش و لذت می انجامد. اگر برای کسانی که دوستشان دارید آشپزی کنید، لذتتان را دو برابر خواهد کرد.

 5 - با مشکلات شوخی کنید

 مشکلات زندگی تمامی ندارد پس اگر با آنها شوخی کنید شادی هایتان هم تمامی نخواهد داشت . البته فراموش نکنید منظور از شوخی این نیست که خودتان را سرکوب کنید و به باد تمسخر بگیرید.

 6 - از درخت بالا بروید اگر نبود جوی آب هم هست بر روی لبه جوی راه بروید

 می خندید باور کنید لذت بخش است . اگر شک دارید امتحان کنید.

 7 - از داشته هایتان استفاده کنید

 یکی از عادت های بد برخی از ما این است که بهترین لباس ها، غذاها، تفریحات، پول ها و حتی احساساتمان را برای روز مبادا نگه می داریم.

 زیاد بگو دوستت دارم. از آنچه در اختیار داری استفاده کن و آن را برای روز مبادا ذخیره نکن.

 8 - به خودتان جایزه بدهید

 همه ما در طول روز کارهای خوب زیادی انجام می دهیم پس چرا به خودتان جایزه نمی دهید!

 یک شاخه گل، یک بستنی خوشمزه، یک لباس مخصوص خانه ارزان و شیک، یک بسته پفک، پاستیل و از خودتان قدردانی کنید.

 

 

 9 - تشکر کنید

 هر روز افراد زیادی به ما محبت می کنند. قدر دانی و تشکر از آنها نه تنها خستگی را از تن ایشان به در می کند باعث لذت و شادی خود شما هم می شود.

 موقع پیاده شدن از تاکسی از راننده تشکر کنید.

از همکارتان به خاطر همکاری و همراهی تشکر کنید.

از رئیستان بابت کار خوبی که برایتان انجام داده تشکر کنید.

از مادر یا همسرتان به خاطر غذای خوشمزه تشکر کنید.

از خدا تشکر کنید.

 10 - موسیقی گوش کنید

 رفتن به یک کنسرت زنده و تماشای زنده اجرای موسیقی تجربه بی نظیری است اما اگر نمی توانید هر روز از این لذت بهره ببرید از امکانات بی نظیر تکنولوژی برای گوش دادن به موسیقی سنتی استفاده کنید.

 11 - دیدن فیلم و خواندن داستان های جذاب،شعر خواندن را هم امتحان کنید

 این تفریحی است که با هیچ چیز قابل مقایسه نیست. تفریحی که ثروتمندان و فقرا در آن شریک اند. اما هر کدام به وسع و سطح سواد و درک هنری خودشان.

 12 - به پارک و دل طبیعت بروید

 یکی از بهترین سرگرمی های روزهای گرم سال این است که شام را بردارید و به همراه اعضای خانواده به نزدیک ترین پارک محل بروید.

 13 - با بچه ها رفاقت کنید

 دوستی با بچه ها کودک درونتان را هر چند در خواب عمیق باشد بیدار می کند و به یادتان می آورد که وقتی نوزاد بودید روزی 300 بار می خندیدید اما این روز ها هفته ای یک لبخند می زنید!

 14 - به دیگران کمک کنید

 هر کاری از دستتان بر می آید برای اطرافیانتان انجام دهید. لازم نیست پول خرج کنید شنیدن درد دل یک دوست، همکار و یا همسفر اتوبوس، حمل کردن خرید های یک فرد مسن و هرچه از دستتان برمی آید.

لذت کمک کردن به دیگران را ازخودتان نگیرید.

 15 - محیط اطرافتان را مرتب کنید

 اگر بیرون خود را مرتب کنید درونتان هم مرتب می شود. اتاق، محل کار، راه پله های ساختمان، کوچه و ماشینتان را تمیز کنید و بعد از اتمام کار از تمیزی لذت ببرید.


واقعا درست زندگی کردن و لذت بردن از زندگی یک هنر است که افراد کمی به این هنر آراسته اند. وقتی همیشه از خاطرات گذشته لذت می بریم و برای بودن در روزهایی که گذشت حسرت می خوریم، یعنی در حال حاضر هم در روزهایی زندگی می کنیم که بسیار دوست داشتنی و قشنگ اند اما از آنها غافلیم. کسانی که جز حسرت خوردن برای گذشته و انتظار کشیدن برای آینده چیزی بلد نیستند کی می خواهند از زندگی لذت ببرند؟ زندگی همین حالا زیباست.

اسباب و اثاثیه می خریم که با آنها راحت زندگی کنیم اما حواسمان پرت می شود و انقدر می خریم و می چینیم که لاجرم خدمتکار اثاثها می شویم . حالا به جای اینکه آنها به ما خدمت کنند ما تمام وقتمان را برای نگهداری و تمیز کردن و . اثاثها صرف می کنیم. و مهمتر از همه همسر و فرزندانمان را هم دائما برای نگهداری از آنها آزار می دهیم.

مشغول کار می شویم تا پول لازم برای شروع زندگی را تهیه کنیم. فکر می کنیم چند وقتی از تفریح و استراحت و با هم بودن کم کنیم تا مقدمات زندگی فراهم شود بعد در کنار هم زندگی خواهیم کرد. اما کم کم یادمان می رود هدفمان چه بوده . شب ها تا دیر وقت سر کار می مانیم و روزها چنان درگیر می شویم که فرصت یک تلفن زدن پیدا نمی کنیم . تا زندگی تمام می شود ولی ما هنوز زندگی نکرده ایم.

چه بسا همسران میانسالی که وقتی به همه چیز رسیدند،تازه در بن بست حسرت گرفتار می شوند. چرا که عقده های دوران جوانیشان که در سختیهای بسیار و مقرارت خفه کننده گذشته است، دست و پای آنها را بسته است. بسیاری از بی عاطفگی های سالمندان در قبال فرزندانشان، عقده های دوران گذشته زندگی است. گاهی از رفتار والدینی که با وجود توان مالی به زندگی سخت فرزندانشان نمی رسند تعجب می کنیم. اما اگر پای حرفهایشان بنشینیم خواهیم شنید که تمام جوانیشان برای جمع کردن مال و رسیدن به این نقطه از زندگی گذشته است . گویا اکنون دوست دارند از جوانهای رفاه طلب امروزی ،با کمک نکردن و دریغ کردن انتقام بگیرند. اگر می خواهید این عقده ها رفتار شما را در آینده تحت تاثیر قرار ندهد، و شما را به پیرهای خسیس و بداخلاق و . تبدیل نکند، از حالا زندگی کنید. آینده هم مثل حالاست.

زندگی های بی جهت سخت

 گاهی یک طرز فکر خاص و عجیب پیدا می کنیم و روی آن آنقدر پا فشاری می کنیم تا زندگی را کج و کوله می کنیم و اصرار داریم که تا آخر عمر، هم خودمان سختی های بی جهت بکشیم و هم به خورد دیگران دهیم. چه دلیلی دارد که برای همیشه از تفریحاتی مثل سینما، غذا خوردن در رستوران، سفرهای تفریحی و . اعراض کنیم. به فرض که محیط یک سینما خوب نباشد، از سینمای دیگری استقبال کنید.

 به فرض که شما دوست ندارید غذای بیرون را بخورید به خاطر همسر و فرزندانتان گاهگاهی این کار را بکنید. به هر حال یک خانواده نیاز دارد گاهی سینما گاهی شهربازی، سفرهای تفریحی و . را تجربه کند. اگر از بی بند و باری و خیلی چیزهای دیگر می ترسید با روش خودتان از اماکن تفریحی استفاده کنید اما از خانواده، انتظار غیر عادی زندگی کردن را نداشته باشید. اگر فرزندانتان را طوری بار بیاورید که هرگز شهر بازی را تجربه نکنند، قطعا برای آنها یک عقده ایجاد کرده اید اگرچه انقدر شهامتشان را کشته باشید که هرگز راجع به عقده هایشان حرف نزنند.

هنر زندگی نزد واقع بین هاست

 کسی که واقع بین است، زندگی خود را در همان شرایطی که هست قبول می کند، با مشکلاتش مبارزه می کند، و همواره در اصلاح معایب آن خواهد کوشید . چنین کسی می تواند از زندگی لذت هم ببرد.

 

آنها که دائما در خارج از زندگی شان دنبال خوشبختی می گردند و همواره بی هیچ زحمتی منتظرند تا در آینده یک زندگی عجیب و غریب برایشان شروع شود، هیچ وقت از زندگی لذت نمی برند آینده هم برای اینها بهتر از گذشته نیست. اینها هیچ وقت مشغول زندگی کردن نمی شوند ، بلکه وقت تلف می کنند تا عمرشان سرآید. زندگی حق کسانی است که بلدند در شرایط خودشان و با داشته های خودشان خوشبخت باشند. کسی که برای خوشبخت بودن شرایطی تعیین نکرده باشد در هر شرایط و موقعیتی می تواند خوشبخت باشد. زندگی زیباست این ما هستیم تعریف زیبایی را عوض کرده ایم . به قول سهراب چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.

15 روش ارزان برای لذت بردن از زندگی آشنا می کنیم.

 1 - زیر دوش آواز بخوانید

 باور کنید خیلی از خوانندگان مطرح از همین جا شروع کرده اند. علاوه براین با ابراز احساساتتان از این طریق می توانید به آرامش برسید.

 2 - حال یک دوست قدیمی را بپرسید

 امتحانش ضرر ندارد. الان، همین الان تلفن را بردارید و به یک دوست قدیمی زنگ بزنید. به این ترتیب هر دوی شما از یک لذت ارزان زندگی لذت خواهید برد.

 3 - هدیه های قدیمی و یادگاری ها

 هدیه های قدیمی که گرفته اید نگاه کنید، عکس های خاطره انگیز هم بد نیست. یاد آوری روزهای خوش هم زیباست . از قدیم گفته اند وصف العیش نصف العیش.

 4 - آشپزی کنید

 آشپزی کردن یکی از راه هایی است که به آرامش و لذت می انجامد. اگر برای کسانی که دوستشان دارید آشپزی کنید، لذتتان را دو برابر خواهد کرد.

 5 - با مشکلات شوخی کنید

 مشکلات زندگی تمامی ندارد پس اگر با آنها شوخی کنید شادی هایتان هم تمامی نخواهد داشت . البته فراموش نکنید منظور از شوخی این نیست که خودتان را سرکوب کنید و به باد تمسخر بگیرید.

 6 - از درخت بالا بروید اگر نبود جوی آب هم هست بر روی لبه جوی راه بروید

 می خندید باور کنید لذت بخش است . اگر شک دارید امتحان کنید.

 7 - از داشته هایتان استفاده کنید

 یکی از عادت های بد برخی از ما این است که بهترین لباس ها، غذاها، تفریحات، پول ها و حتی احساساتمان را برای روز مبادا نگه می داریم.

 زیاد بگو دوستت دارم. از آنچه در اختیار داری استفاده کن و آن را برای روز مبادا ذخیره نکن.

 8 - به خودتان جایزه بدهید

 همه ما در طول روز کارهای خوب زیادی انجام می دهیم پس چرا به خودتان جایزه نمی دهید!

 یک شاخه گل، یک بستنی خوشمزه، یک لباس مخصوص خانه ارزان و شیک، یک بسته پفک، پاستیل و از خودتان قدردانی کنید.

 

 

 9 - تشکر کنید

 هر روز افراد زیادی به ما محبت می کنند. قدر دانی و تشکر از آنها نه تنها خستگی را از تن ایشان به در می کند باعث لذت و شادی خود شما هم می شود.

 موقع پیاده شدن از تاکسی از راننده تشکر کنید.

از همکارتان به خاطر همکاری و همراهی تشکر کنید.

از رئیستان بابت کار خوبی که برایتان انجام داده تشکر کنید.

از مادر یا همسرتان به خاطر غذای خوشمزه تشکر کنید.

از خدا تشکر کنید.

 10 - موسیقی گوش کنید

 رفتن به یک کنسرت زنده و تماشای زنده اجرای موسیقی تجربه بی نظیری است اما اگر نمی توانید هر روز از این لذت بهره ببرید از امکانات بی نظیر تکنولوژی برای گوش دادن به موسیقی سنتی استفاده کنید.

 11 - دیدن فیلم و خواندن داستان های جذاب،شعر خواندن را هم امتحان کنید

 این تفریحی است که با هیچ چیز قابل مقایسه نیست. تفریحی که ثروتمندان و فقرا در آن شریک اند. اما هر کدام به وسع و سطح سواد و درک هنری خودشان.

 12 - به پارک و دل طبیعت بروید

 یکی از بهترین سرگرمی های روزهای گرم سال این است که شام را بردارید و به همراه اعضای خانواده به نزدیک ترین پارک محل بروید.

 13 - با بچه ها رفاقت کنید

 دوستی با بچه ها کودک درونتان را هر چند در خواب عمیق باشد بیدار می کند و به یادتان می آورد که وقتی نوزاد بودید روزی 300 بار می خندیدید اما این روز ها هفته ای یک لبخند می زنید!

 14 - به دیگران کمک کنید

 هر کاری از دستتان بر می آید برای اطرافیانتان انجام دهید. لازم نیست پول خرج کنید شنیدن درد دل یک دوست، همکار و یا همسفر اتوبوس، حمل کردن خرید های یک فرد مسن و هرچه از دستتان برمی آید.

لذت کمک کردن به دیگران را ازخودتان نگیرید.

 15 - محیط اطرافتان را مرتب کنید

 اگر بیرون خود را مرتب کنید درونتان هم مرتب می شود. اتاق، محل کار، راه پله های ساختمان، کوچه و ماشینتان را تمیز کنید و بعد از اتمام کار از تمیزی لذت ببرید.


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها